, نوشته شده توسط:
تحریریه کارخونه
در میان شمار قابل توجهی از مدیران اقتصادی که در رژیم گذشته از تصمیمگیران مهم و تاثیرگذار بودند، محمد یگانه در چهار منصب رییس کل بانک مرکزی، وزیر دارایی، وزیر مشاور و وزیر آبادانی و مسکن فعالیت کرد. این مدیر ارشد اقتصادی که در دورهای در سازمان ملل متحد نیز شاغل بوده 23 سال برای نهادهای مختلف آن فعالیت داشت، به مدت 13 سال در ایران مناصب یاد شده را در اختیار داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی مجددا در صندوق بینالمللی پول مشغول به فعالیت شد و در دانشگاه کلمبیا نیز تدریس کرد.
محمد یگانه فرزند حاج محمد اسماعیل شکرچی که بعداً به یگانه تبدیل شد در سال 1302 در زنجان متولد شد. پس از پایان تحصیلات در این شهر برای ادامه تحصیل دانشگاهی به تهران و سپس برای ادامه تحصیلات تکمیلی به آمریکا میرود . وي در سال 1349 به اتفاق چند تن از دوستانش انجمن ایران و آمریکا را تأسیس کرد.
وی در سال 1949 وارد سازمان ملل میشود و خاطره خود را از ارتباط اولیه با سازمان ملل چنین شرح میدهد: «یک روز تلفنی شد که اینجا سازمان ملل است و ما میخواهیم بدانیم که آیا شما علاقهمند به کار در این دستگاه هستید یا نه؟ چیز عجیبی بود و من فکر میکردم بعضی از رفقای ما که با همدیگر شوخی دارند یکی از اینها دارد با ما من شوخی میکند. در آوریل 1949 من (در سازمان ملل) استخدام شدم و روی مسایل خاورمیانه داشتم کار میکردم که از جمله مسایل انرژی بود.
پس از اینکه یگانه یک سال در هیات مدیره بانک بینالملل عضویت داشت، هویدا به منزل وی تلفن کرده و از وی میخواهد که رئیس بانک مرکزی شود: «هویدا اصرار کرد که مسئولیت بانک مرکزی را بنده قبول کنم بانک مرکزی یک دستگاه صالحی بود، من هم علاقهام خدمت به مملکت خود بود، ولی درست از اوضاع و احوال اطلاع نداشتم. وقتی که رفتم دیدم نه اینها آماده هستند که تا حدی استقلال عمل بدهند و غیره و اینها که ما بتوانیم کار خودمان را انجام بدهیم بدون دخالت ناروای زیاد، من قبول کردم. مسئولیت خیلی مهمی بود و میتوانست کارهای خودش را از روی اصول انجام بدهد. ما توانستیم موجودیهای ارزیمان که بیش از یکی دو میلیارد دلار نبود را به حدود ده میلیارد دلار برسانیم».
در كتاب خاطرات محمد يگانه كه توسط حبيب الله لاجوردي در 368 صفحه تدوين و منتشر شده است. تكه هاي آموزنده اي از تاريخ اقتصادي و سياسي چند سال آخر حكومت پهلوي دوم درج شده است. در بخشي از خاطرات خود به روحيه شاه بعد از ماجراي روز 17 شهريور 57 اشاره مي كند و مي نويسد:
«یک روز پس از 17 شهریور پیش شاه رفتم برای گزارش، در آنجا وضع بسیار ناراحت کنندهای دیدم. ما میرفتیم معمولاً پیش شاه، ایشان می آمدند و سرپاگزارش را میخواستند و توضیحاتی نظرات خودشان را میگفتند یا اوامری صادر میکردند و غیره. هرشخص هم پانزده دقیقه، نیم ساعت صحبت میکردند. ولی این دفعه شاه دستور دادند: «بیایید بنشینید ایشان هم نشستند و بعد تمام ذکرش روی این مسایل بود که چرا این وضع بوجود آمده؟ در مقابلش یک کاخی که ساخته بودند این کاخ کاملاً ریخته بود. فکر میکرد که تمام کارگران کشور، دهقانان کشور، انتلکوئلها، روشنفکران، بازاریها و غیره بعد از این همه مللکت ترقیاتی که کرده و زحماتی که ایشان کشیدند همهشان پشتیبان هستند. چه طور حالا مردم آمدند و «مرگ برشاه» میگویند».
افزودن دیدگاه
کارخونه نه تنها راوی اخبار کمی خاص اکوسیستم کسب و کاری مملکت هست بلکه روایتگر زندگی و سرگذشت کارآفرینان و بزرگان این عرصه نیز می باشد. روایت دیدگاه ها و رویکرد های متفاوت در این حوزه از ما و تامل و تعمیق روی انها از شما. همت داریم برای تبدیل شدن به رسانه مرجع فعالین بخش خصوصی ایران و باور داریم این مهم محقق نیست مگر به بازی همراهانی چون شما. از اکنون تا نهایت این جریان
دیدگاه دیگران