دنیایی وجود داشت که آدمها در آن به طرق مختلف جابهجا میشدند. تاکسیهای مختلف، مسافربرهای شخصی، آژانسهای تاکسی کرایه و غیره. یک کمپانی میآید میگوید من اوبر هستم بیایید برای من رانندگی کنید تضمین که فلانقدر درآمد دارید. بعضی میروند میبینند بله حتی بیشتر هم درآمد دارند
پلتفرم جوری نوشته شده که فقط درصد بسیار ناچیزی از پرداختی مسافر را برای کمپانی بر میدارد و این برای راننده میصرفد. در عرض دو سه سال مردم تاکسی و آژانس و غیره را ول میکنند میروند برای اوبر کار کنند. اوبر از ابتدا تکلیفش را با همه مشخص کرده که شما کارگر پاره وقتید
یکوقت هوا بر نداردتان حق و حقوق بخواهید. اما چه جای دیگری اینقدر ممکن است پول در بیاورید؟ ظرف پنج سال اوبر که برای مسافر ارزان و برای راننده پر درآمد است همه جا را تسخیر میکند. شمایل دنیای انسانها را حتی تغییر میدهد.دیگر صحنهی دستتکان دادن به تاکسی در خیابان صحنهای عجیب است
نه آژانس تاکسی کرایه میتواند باشد و نه کسی ممکن است به چنین جاهایی زنگ بزند. کسی در خیابان با دست دنبال مسافربر نمیگردد. کجایند اینها؟ +دارند برای اوبر کار میکنند. -چی؟ برای «اوبر» کار میکنند؟ مگر نگفتم هوا کسی را بر ندارد؟ اوبر هیچ نسبت قابل توجهی با رانندگانش ندارد
خب حالا کجاییم؟ ده سال از پیدایش اوبر گذشته. طی ده سال در چند مرحله متن توافقنامهی چند صد صفحهایاش با رانندگان را عوض کرد. درصدی که بر میداشت را کمکم بیشتر کرد. بیست، بیست و پنج، سی و پنج و بعد پنجاه درصد از پول را برداشت. اوضاع آنقدر بد شد که برای راننده نمیصرفید.
حالا راننده اگر اوبر را ول میکرد باید کجا میرفت؟آژانس تاکسی کرایهای که سالهاست منقرض شده یا در خیابان دنبال کسی بگردد که با دست دنبال مسافربر است؟ خب چارهای ندارد و تن میدهد.اوبر پایش روی خرخرهست، چرا باید از این فرصت بهره نبرد؟ اصلن سیستم طراحی شده بود که به این نقطه برسد.
پس توافقنامهها دوباره تغییر میکند. رانندهی اوبر عادت کرده که صبح موقع شروع کار باید چند بار روی چند دکمهی «موافقم» زیر متن ریز چند ده صفحهای بکوبد تا اپلیکشن شروع به کار کند و او بتواند زندگی بگرداند. تغییرات متن برایش مهم نیست چون گزینههای شغلی دیگرش وجود خارجی ندارند.
تغییرات در متن توافقنامهها چیست؟ اوبر دیگر از درصد دادن خوشش نمیآید. چون شاید دلش بخواهد درصدهای متفاوتی بر اساس محاسبات مختلف بردارد. چه کاری است اصلن این درصد دادن؟ حوصله دارید ها. شما به ازای هر کیلومتر که راندید اینقدر بگیر و صلوات بفرست دیگر، بحث اضافه هم نباشد، اه!
خب اگر ناراحتی کار نکن عزیزم. ما که زور نکردیم خدایی نکرده. یک اپ کم مقدار است دیگر. پاکش کن برو. کار نکن با ما. ما همینقدر پول بلدیم بدهیم، ببخشیدها، دوست نداری خب بفرما. فرمول است دیگر. برای هر دقیقهات فلانقدر میدهیم برای هر کیلومترت فلانقدر. درصد هم بی درصد.
با این فرمول اوبر گاهی حتی بیشتر از شصت درصد از پولی که مسافر پرداخت کرده را بر میدارد.سهم راننده دائم کمتر میشود و او در فقدان گزینههای کاری نابود شده، فقط ساعتهای کاری اش را بیشتر و سفرهاش را کوچکتر میکند.راننده یک روز بعد از باز کردن اپ اوبر متوجه تغییرات جدیدی میشود.
«به اوبر آبی خوش آمدید، شما صفر امتیاز دارید. به ازای هر سفر که قبول کنید یک امتیاز میگیرید. اگر ششصد امتیاز گرفتید رنگتان نقرهای و در هزار دویست امتیاز رنگتان طلایی و در بیشتر از سه هزار امتیاز جزو رانندگان منتخب اوبر میشوید. حدس بزنید اگر رانندهی منتخب بشوید جایزه چیست؟
جایزهی منتخب اوبر بودن این است که وضع درآمدتان از این که هست بدتر نمیشود.همین. اما اگر طلایی باشید کمتر سفرهای پر و پیمان میگیرید و مزایای احتمالی کمتر است.نقره باشید که وضع خوب نیست اما خدا را شاکر باشید که آبی نیستید چون فرق درآمدتان با قبل آنقدر زیاد است که کمر راست نکنید.
خب بردگان خوب و عزیز.برای عبور از رنگ آبی و رسیدن به نقره لازمه در دو ماه ششصد بار مسافر سوار کنید.لازمه گوش به فرمان باشید و ساعتهایی که ما پیشنهاد میدهیم در مکانهایی که ما میگوییم منتظر مسافر باشید.برای رسیدن به رنگهای بهتر باید روزی پانزده یا هفده ساعت از وقتتان را بدهید.
آه، البته خب عزیزان میدانید که در صفحهی هشتاد و چهارم خط هجدهم از توافقنامهای که همه امضا کردیم این هفده ساعت شما به طور قانونی به نحو دیگری شمرده میشود. ساعتهای شما طبق الگوریتمها و روشهای مختلف محاسبه، هیچوقت طوری نیست که بتواند عنوان شما را از «پاره وقت» تغییر بدهد.
که ما را ملزم به تن دادن به قوانین مربوط به کارگران تمام وقت بکند.از اول طی کرده بودیم خب. هوا بر نداردتان. رانندهها در چه وضعند؟ چند برابر سابق کار میکنند.وقتهایشان که اوبر میگفت دست خودشان است در واقع هدایت میشود به سمتی که اوبر تعیین میکند. جایزهاش هم رنگ طلا ونقرهای جایزهاش در واقع تضمین ثابت ماندن این وضع وحشتناک و اعطای کمی آبنبات چوبی محاسباتی اپلیکیشن برای کسانی که یوغ را بهتر و رضایتمندانهتر به گردن میاندازند. حتما میدانید که بقیه از این تحولات تاثیر خواهند گرفت. تغییرات دنیا حالا فقط در زندگی رانندگان مشهود نیست.
دوست برقکارم که قبلترها مشتریان خودش را داشت و هر سال درآمد معقولی داشت حالا مدتهاست که مشتری به سبک گذشته ندارد. الان فلان اپلیکیش روی موبایلش است. مردم اگر مشکل برق داشته باشند از اپلیکشن برقکار سفارش میدهند و اپ درست مثل اوبر نزدیکترین برقکار را میفرستد پیش مشتری روش محاسبهی دستمزد در آن اپلیکیشن بسیار شبیه اوبر است. نوبت شیشهبر ها، باغبانان، نظافتچیان، کارگران ساختمانی و خیلیهای دیگر هم رسیده. نترسید. دنیای ما در حال پیشرفت است. تکنولوژی در خدمت انسان مترقی که ما باشیم. چند هُل دیگر مانده تا تحقق دهکدهی زیبای جهانی.
راستی مقولهی «رقابت» را فراموش نکنیم که باعث میشود کیفیت خدمات بهتر بشود و قیمت برای مشتری کمتر. این اصلن خاصیت بازار آزاد است. مثلا همین پارسال یادتان است که شرکتهای مختلف رقیب!مخابراتی در کانادا جمع شدن جلسه گذاشتن جمیعا قیمت را بردند بالا و از هم قول گرفتند کسی ارزانتر نکند؟
خب اوبر هم رقیب دارد. چرا ندارد؟ همین لیفت. هر دو هم مومن به مرام و مسلکهای بازار آزاد. تا آخرین قطرهی خون هم قرار است با هم رقابت کنند که کیفیت بالا و قیمت برای مشتری به صرفه باشد. فکر نکنید خدایی نکرده موضوع چیزی غیر از رقابت است
افزودن دیدگاه
کارخونه نه تنها راوی اخبار کمی خاص اکوسیستم کسب و کاری مملکت هست بلکه روایتگر زندگی و سرگذشت کارآفرینان و بزرگان این عرصه نیز می باشد. روایت دیدگاه ها و رویکرد های متفاوت در این حوزه از ما و تامل و تعمیق روی انها از شما. همت داریم برای تبدیل شدن به رسانه مرجع فعالین بخش خصوصی ایران و باور داریم این مهم محقق نیست مگر به بازی همراهانی چون شما. از اکنون تا نهایت این جریان
دیدگاه دیگران
حبیبی