به رغم بارندگی های یک سال اخیر، اما چند سالی است که بحران آب، در سرلوحه نگرانیهای نظام سیاسی، مسئولان امنیتی، فعالان اقتصادی و افکار عمومی در ایران قرار گرفته است.
در برخی مناطق که کارخانجات فولاد مستقر هستند، ادعا میشود که صنایع فولادی بلعنده منابع آبی محسوب میشوند. از جانمایی نامطلوب صنایع فولادی کشور (به ویژه در اصفهان) سخن میرود و اینکه این صنایع، منابع آبی مورد نیاز کشاورزی را به خود اختصاص دادهاند. در اصفهان، مردم عادی، خشکی زاینده رود را بیارتباط با دوکارخانه بزرگ فولاد نمیدانند و همین طور کشاورزان، مدعی هستند آب زاینده رود، بیش از آنکه نصیب آنها شود، به «فولادیها» میرسد.
برخی توسعه صنعت فولاد در کشور را به سبب کمبود منابع آبی، دچار دشواری میدانند و برخی هم خواستار سرمایهگذاری برای کاهش بیشتر مصرف آب توسط صنعت فولاد ایران هستند. حتی از لزوم جابه جایی صنایع فولاد کشور و اجرای طرحهای انتقال آب برای ادامه حیات آنها سخن میرود.
شوربختانه، همه این سخنان، هیچ پایی در واقعیت ندارند و بیش از آنکه بر واقعیات اقتصاد مصرف آب و هزینه فرصت مرتبط با آن مبتنی باشند، بر خیال اندیشی و ایدئولوژیهای جهان سومی روستایی مسلکانه مبتنی هستند. نادیده گرفتن تعمدی واقعیت تا این میزان، به راستی مایه حیرت است!
مصرف آب در بخش فولاد
بیشتر از ۹۲ درصد از آب شیرین در ایران، مورد استفاده بخش کشاورزی قرار دارد. بخش کشاورزی نه فقط از روان آبها، که در مصرف آب زیرزمینی به صورت غیرقابل مقایسهای بیرقیب است. سدسازی گسترده برای تامین آب بخش کشاورزی، که به نابودی تالابها و دریاچههای ایران منتهی شده، برای هدایت روان آبها به سوی بخش کشاورزی صورت گرفته است. خشکیدگی زمین با مصرف گسترده آبهای زیرزمینی هم سبب شده تا منابع آبی بدون جایگزین ایران به مصرف برسد. اما در قیاس با این ۹۲ درصد، سهم بخش صنعت ۲ درصد و مصرف بخش فولاد، کمتر از دو دهم درصد از کل مصرف سالانه آب در ایران است. اما این رقم، عمق فاجعه را نشان نمیدهد.
به جز مصرف کل، مصرف آب پنهان یا آب مجازی در محصولات کشاورزی به طرز غیرقابل مقایسهای بیشتر است. منظور از مصرف پنهان آب یا آب مجازی، کل آبی است که در روند تولید محصول مورد استفاده قرار میگیرد. رقم مصرف آب پنهان در کشورهای مختلف به سطح سبب بهره وری متفاوت، فرق دارد. ایران به سبب بهره وری پایین بخش کشاورزی، به صورتی فاجعه بار، ۶۰ درصد تلفات مصرف آب دارد.
به این شیوه، بیشتر از نیمی از مصرف آب سالانه ایران توسط بخش کشاورزی به هدر میرود. اما این میزان برای تولید فولاد بسیار اندک و ناچیز است. تولید هر تن گندم، ۸۴۶ تا ۱۵۰۰ متر مکعب و تولید ذرت ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مکعب آب مصرف میکند. حال آنکه این رقم برای تولید هر تن فولاد، حداکثر ۲۸ تا ۳۲ متر مکب است.
نگاهی به میزان ارزش افزوده حاصل از تولید کالاهای کشاورزی و تولید فولاد، نشان میدهد که فولاد علی رغم مصرف میزان بسیار کمتری آب، هم ارزش افزوده بیشتری تولید میکند و هم اشتغال بیشتری میآفریند. یک تن گندم با قیمت ۳۲۰ تا ۴۰۰ دلار بسته به کیفیت، در برابر قیمت یک تن فولاد با قیمت ۳۲۰ دلار نشان میدهد که تولید یک تن فولاد، با مصرف آبی کمتر از یک پنجاهم تولید یک تن گندم، ارزش اقتصادی مساوی تولید میکند.
از این گذشته، واردات گندم، در هر تن مقادیر عظیمی آب مجازی به کشور وارد میکند در حالی که واردات فولاد چنین نمیکند. مقایسه میزان آب مصرف شده در بخش فولاد و بخش کشاورزی هم به روشنی نشان میدهد میزان اشتغالی که در این دو بخش وجود دارد، به طرزی عظیم غیرقابل مقایسه است. برآورد دقیق این مساله به سبب تفاوت فاحش در بخش های مختلف کشاورزی دشوار است؛ اما بدون هیچ تردیدی، کشاورزی، در قیاس با فولاد و صنایع همپیوند با آن زنجیره بسیار محدودتری از اشتغال را ایجاد میکند.
آیا به کاهش مصرف آب در بخش فولاد کشور نیازی هست؟
فشار بسیاری در سال های اخیر بر بخش فولاد کشور وارد شده است تا مصرف خود را کاهش دهد. این فشار، نه تنها مبتنی بر یک تحریف جدی در آمارها است بلکه در صورت اجرا شدن، هم بی فایده و هم برای صنعت کشور و رقابت پذیری آن مضر است؛
اولا مصرف آب بخش فولاد بسیار اندک است. اگر سرمایه گذاری و فشاری برای کاهش مصرف آب باید صورت گیرد، آماج آن تنها و تنها باید معطوف به بخش کشاورزی باشد. بخشی که هم بیشترین میزان مصرف (۹۲ درصد) و هم بیشترین میزان اتلاف (بیش از ۶۰ درصد) را دارد؛ اتلاف و مصرفی که اشتغال بسیار کمی ایجاد میکند؛ ارزش افزوده ناچیزی دارد و در خصوص برخی اقلام، با صادرات آب مجازی به خارج از کشور، لطمهای جدی به منابع آبی کشور وارد کرده است.
اعمال فشار بر صنعت فولاد، نادیده گرفتن مصرف بسیار کم آب توسط آن، بهره وری بالای این بخش در مصرف آب، قابل بازگشت بودن بخشی از آب مصرفی آن به چرخه آبی کشور و نسبت بالای ارزش افزوده و اشتغالی است که این بخش با میزان اندک آب مصرفی ایجاد میکند. واردات فولاد ارزان فایده چندانی برای اقتصاد ایران ندارد. زیرا هم اشتغال را به طرز قابل توجهی کاهش میدهد و هم از نظر محاسبات زیست محیطی در بحث آب، سودی نخواهد داشت. در مقابل، واردات بسیاری اقلام کشاورزی، به ویژه با وضعیت بحرانی کنونی که آب در ایران دارد و به معظلی جدی در امنیت ملی بدل شده است، میتواند حجم عظیمی از آب مجازی را به کشور بازگرداند.
یکی از طرحهای کنونی وزارت نیرو، کاهش میزان مصرف آب در بخش کشاورزی از بیشتر از نود درصد کنونی به هفتاد درصد است. اگر این بیست درصد کاهش در مصرف آب به واسطه افزایش بهره وری در بخش کشاورزی محقق شود، به اندازه صد برابر مصرف کنونی بخش فولاد، آب تامین میشود. این گمان که باید صنایع فولاد را جابه جا کرد، آنها را برای کاهش مصرف آب تحت فشار قرار داد و یا اینکه صنایع فولادی کشور به سبب کمی منابع آب در ایران، نامناسب بود یا جایابی نامناسبی داشتهاند همه ناشی از خطای راهبردی است که با نادیده انگاشتن صدمات ویرانگر کشاورزی بر امنیت آبی ایران رخ داده است.
حمایت از کشاورزی در ایران به بهای نابود ساختن منابع آبی و در عوض این پنداشت که صنایعی مانند فولاد، از نظر آبی پرمصرف هستند پیامد خیال اندیشی و ایدئولوژیهای جهان سومی روستایی مسلکانهای است که متاسفانه دههها نظام برنامه ریزی اقتصادی کشور را به اتخاذ تصمیمات نادرست کشانده است. نادیده گرفتن تعمدی واقعیت تا این میزان، به راستی مایه حیرت است که بخش فولاد که از نظر مصرف آب پایین، ارزش افزوده بالا، اشتغال قابل توجه، برای کاهش بیشتر مصرف آب تحت فشار قرار گیرد و در عوض هیچ اقدام اساسی برای مهار مصرف آب در بخش کشاورزی کشور که طبیعت و محیط زیست ایران را به نابودی کشانده و ارزش افزوده ناچیزی دارد، صورت نگیرد.
افزودن دیدگاه
کارخونه نه تنها راوی اخبار کمی خاص اکوسیستم کسب و کاری مملکت هست بلکه روایتگر زندگی و سرگذشت کارآفرینان و بزرگان این عرصه نیز می باشد. روایت دیدگاه ها و رویکرد های متفاوت در این حوزه از ما و تامل و تعمیق روی انها از شما. همت داریم برای تبدیل شدن به رسانه مرجع فعالین بخش خصوصی ایران و باور داریم این مهم محقق نیست مگر به بازی همراهانی چون شما. از اکنون تا نهایت این جریان
دیدگاه دیگران